پایگاه خبری انصارحزب الله: ۵۷ سال از شهادت مجاهد سيد مجتبي ميرلوحي معروف به نواب صفوي مي‌گذرد و انصار حزب‌الله، اين بار نيز ياد او را همچون سالهاي گذشته گرامي مي‌دارد. نوشتن از «فداييان اسلام» نه در دوره حکومت طاغوت بلکه در دوراني از تاريخ حاکميت نظام اسلامي بر ايران، جسارتي مي‌خواست که تنها در چتنه فرزندان مظلوم حضرت روح‌الله(س) يافت مي‌شد. زماني که مدح و تمجيد «فداييان» را گفتن و نوشتن، مصادف بود با رفتن به زير آماج عناوين «فاشيست»، «تروريست»، «خشونت‌طلب»، «چماقدار»و«خرابکار». 

اما امروز درآستانه هشتمين سالمرگ اصلاحات، انصار حزب‌الله هنوز هم پرچم احياء و حمايت از مشي جهادي نواب را در دست دارد، البته دردوره اي که ظاهرا متصديان امور دولتي داعيه حركت برخط اين مجاهد و جريان او را دارند وعلي‌الاصول نبايد نيازي به علمداري جرياني غير حکومتي در دفاع از شهيدي باشد که مقام معظم رهبري او را الگوي دوران جواني خود وباني اولين جرقه‌هاي روحیه‌انقلابی قلمداد کرده است. 

«انصار» به عنوان قطره اي از درياي خروشان جريان حزب‌الله وهمراه با آن، با تکيه بر مشي شهيد نواب صفوي طي ۸ سال حاکميت جريان منافق اصلاحات، شرايطي را فراهم آورد که پايان آن نويد بخش ظهور عصري جديد بود که به درستي مي‌توانست نام آن دوران جديد باشد. 

دوراني که در صورت اهتمام خواص براي پاکسازي جريان نفاق از درون حاکميت، امروز کشور را از رويارويي با بحران‌هاي دست ساز جريان نفاق جديد مصون دارد و از فرصت سوزي برهاند. اما افسوس که علي رغم همراهي عوام، بخش زيادي از خواص در ساخت شرايط دوران جديد نه تنها همتي نکردند که با وارد کردن اتهام ظهورآنارشيسم، به تخطئه اين چارچوب نظري پرداختند. 

اما امروز که آفتاب عمردولت دهم در شرف غروب است، شرايط حاکم بر کشور اثبات گر فرضيه همان چارچوب نظري وکاربردي است. اين در حالي است که نظريه‌پردازان «دوران جديد ومسئوليت‌هاي ما» آن را استوار بر چارچوب نظري بزرگتر يعني نهضت شهيد نواب صفوي دانسته و براين اساس بر پويايي و انعطاف آن تاکيد داشته و لذا آن را قابل اجرا در همه ادوار مي‌دانند. اين بحث و پشتوانه تجربي ۵۷ ساله آن، بهانه‌اي است که براساس آن و ضرورت و اقتضائات حاکم بر زمان، هفته نامه يالثارات را به گفت و گو با عبدالحميدمحتشم، دبيرکل انصار حزب‌الله و مدير مسئول اين هفته‌نامه و همچنين نويسنده بيانيه «دوران جديد ومسئوليت‌هاي ما» واداشته تا به تبيين خط مشي جهادي شهيد نواب صفوي در آستانه ۲۷ دي ماه، سالروز شهادت او وهمرزمانش بپردازد. متن زير شرح اين گفت و گو است که از نظر مخاطبين محترم مي‌گذرد. 

جريان شهيد نواب؛ الگوي جهاد منعطف 

آقاي محتشم، انصار حزب‌الله ادعا دارد که درپیروی از رهنمودها ومنویات مقام عظماي ولايت، در شيوه‌هاي جهادي به شهيد نواب صفوي و جريان او اقتدا نموده است؛ لطفا آنچه انصار حزب‌الله درمدت ظهور و حيات خود به آن پايبند بوده را براي مخاطبين يالثارات تبيين فرماييد. 

- مسئله اول درباره الگو گيري از جريان شهيد نواب صفوي مربوط به شيوه‌هاي مبارزه اين مجاهد خداست. نواب داراي ويژگي‌هاي يک مبارز طراز اول اسلامي است که يک الگوي تمام عيار براي حزب‌الله در همه دوران‌ها محسوب مي‌شود. نواب يک مجاهد تمام عيار بود که در راه خدا جهاد مي‌کرد و در اين راه درهرمقطع زماني از يک شيوه مبارزه بهره مي‌برد که خاص همان مقطع بود. مثلا اعدام انقلابي کسروي پس از برگزاري جلسات متعدد گفت وشنود و پس از آنکه مسجّل شد وي قابل هدايت نيست به انجام رسيد. بنابراين شهيد نواب صفوي همزمان با دست يازيدن به روش‌هاي قهر آميز يک مصلح اجتماعي بود.


اما مسئله دوم که بايد درالگو گيري از جريان شهيد نواب صفوي و فداييان اسلام مورد توجه قرار داد مقطع زماني بود که اين شهيد درخلال آن به مبارزه مي‌پرداخت و به طورطبيعي پديد آورنده اقتضائات خاص مربوط به همان دوران بود. براين اساس به طورقطع پويايي جريان نواب وابستگي تام به تغييرتاکتيک‌هاي مبارزه درشرايط مختلف زماني و اقتضائات خاص موجود درهمان زمان دارد. 

اين مسئله درواقع در ذيل تعريف واژه جهاد اسلامي قابل تعريف و تفسير است که داراي اشکال مختلفي اعم ازجهاد قهرآميز مسلحانه سخت واز ديگر سو مبارزه نرم است که در چارچوب جهاد فکري وعلمي و اجتماعي نظيرامر به معروف ونهي از منکرمتداول قابل تعريف است. 

بنابراين شهيد نواب صفوي و جريان پس ازاوعناصر بي‌بديل درعرصه جهاد هستند که با ايجاد الگوهاي منعطف جهاد در مقاطع مختلف زماني با شرايط واقتضائات موجود هر دوران تطابق و سازواري يافته اند. 

منش امام خميني و پس ازايشان مقام معظم رهبري مظاهر بروز اين الگوي منعطف از جهاد است ک در جريان نواب متجلی است و خود معظم له نيز به آن اذعان داشته اند. تظاهرات رفتاري مقام معظم رهبري در برخورد با بحران‌ها وعرصه‌هاي مختلف جهاد مؤيّد جريان جهاد نرم و سخت توامان است. 

شيوه اجراي تاکتيک 

جريان منعطف جهادي نواب چگونه مي‌تواند از سوي اقشار مختلف حزب‌الله مورد استفاده قرار گيرد؟ منظور تغيير تاکتيک از شيوهاي نرم به سخت يا برعکس است. 
- علي الاصول دردوران کنوني که دوره حاکميت ولي فقيه و بسط يد اين جايگاه است تصميم‌گيري دراين باره زير نظر اين جايگاه صورت مي‌پذيرد کما اينکه شخص شهيد نواب نيز در اتخاذ تصميمات و تغيير تاکتيک به شکل خود سرانه عمل نمي‌کردند و تمامي اعدام‌هاي انقلابي داراي پشتوانه احکام و فتاواي شرعي مراجع تقليد زمان است. 

بنابراين هرگونه تصميم گيري درباره دست يازيدن به شيوه‌هاي مختلف جهاد، منحصر به دايره اختيارات ولي فقيه خواهد بود. براين اســـاس اگـــر در دوره‌اي برداشت اقشار مختلف حزب‌الله از عملکرد ارگان‌هاي مختلف، منتج به نا کارآمدي و بي‌کفايتي اين ارگانــــها باشد، شـــخص ولي‌فقــــيه سرنوشت تکليف برزمين مانده را مشخص و مثلا انجام آن را بـــــر دوش ديگراني مي‌گذارد که درزمــــره ارگانهاي رسمي و مسئول نباشند. 

وصيتنامه‌نويسي گزينه محتمل در جهاد منعطف 

شما در بخش پاياني سرمقاله شماره ۷۲ هفته نامه يالثارات در ۲۳ اسفند ۱۳۷۸ خطاب به خاتمي رئيس جمهور وقت نوشته بوديد: «شايد برخي خوش دارند شهروندان در فضاي جامعه مدني صرفا مقاله بنويسند! اما در يک جامعه زنده توحيدي، بعضي مقاله‌نويسان عنداللزوم وصيتنامه خواهند نوشت.» آيا اين هشدار هم اجراي بخشي از تاکتيک‌هاي جريان منعطف جهادي شهيد نواب صفوي بود؟ 

- درداخل چارچوب تعريف شده از جهاد منعطف درهر زمان به صلاحديد ولي فقيه شکل مبارزه تغيير پذير است. آن نوشتار يک هشدار به کساني بود که طرز فکري خارج از چارچوب‌هاي تعريف شده انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران داشتند واتفاقا تصدي امور را نيز به دست گرفته بودند. آن نوشتار پيامي را با اين مضمون به اين طيف مخابره مي‌کرد که دردوران زمامداري بايد انتظارهرگونه مقاومت را داشته باشند تا براين اساس براي آنان واضح باشد که خيالات باطلشان هيچ گاه رنگ عمل به خود نخواهند گرفت.


احياء ويژه؛ پيام به ترک‌تازها 

انصار حزب‌الله همواره درذيل مقام ولايت، شهيد نواب صفوي را مقتداي خود در عرصه جهاد قلمداد کرده است و درمقاطعي از تاريخ انقلاب اسلامي اقدام به برجسته سازي جريان شهيد نواب وياد‌آوري شيوه‌هاي مبارزه او کرده است. انصار حزب‌الله به طور مشخص بين سالهاي ۱۳۷۸يعني ۲ سال پس از تصدي دولت توسط جريان اصلاحات تا دي ماه ۱۳۸۴يعني پايان دوران حاکميت اصلاح‌طلبان و چند ماه پس از تصدي دولت توسط احمدي نژاد که منادي احياء گفتمان وآرمانهاي انقلاب بود، با برگزاري اجتماعات عظيم به اين کار مبادرت ورزيده است. هرچند پس از سال ۸۴ نيز ياد شهيد نواب صفوي توسط انصار حزب‌الله گرامي داشته شده است اما اقدامات برجسته در آن مقطع خاص ياد شده بسياري را بر اين گمان معتقد ساخته که انصار حزب‌الله به غير از احياء ياد شهيد نواب صفوي و شيوه‌هاي جهادي او، قصد مخابره پيام ويژه اي را به دولت اصلاحات داشته است؟ 

- مخابره پيام هشدار به جريان اصلاحات که درمقطع ياد شده به ترکتازي مشغول بودند با احياء ياد شهيد نواب صفوي و جريان او به شکل ويژه انجام مي‌گرفت، اما اين تنها بخش کوچکي از ثمرات احياء جريان عظيم نواب صفوي و ياران مجاهد ش بود.


جريان نواب صفوي الگويي با ابعاد بسيار وسيع و کاربردي درهمه دوران‌هاست که به هيچ وجه منحصر به استفاده براي مقابله با جريان اصلاحات نبوده است. 

جهاد منعطف در دوران جديد 

انصارحزب‌الله درتبيين چرايي بزرگداشت نواب در چهل و پنجمين سالگرد شهادتش در سال هفتم از انتشار هفته نامه يالثارات و در شماره ۱۱۲، آن که روز چهارشنبه ۲۱ دي ۱۳۷۹منتشر شده در توصيف شرايط آن دوران مي‌نويسد: «شيردلان مکتب حضرت حيدر کرار به تبع قائد بزرگوارشان مظلومانه دندان بر دندان مي‌سايند وانتظار مي‌کشند، انتظار...» به نظر مي‌رسد اين انتظار براي انصار حزب‌الله که مشي جهاد خود را براساس الگوي ارائه شده در جريان نواب تنظيم کرده با پايان دوران اصلاحات پايان مي‌يابد و انصار حزب‌الله با انتشار يک بيانيه( دوران جديد و مسئوليت‌هاي ما) که در واقع در حکم يک نظريه‌پردازي است به ترسيم شرايط جديد و لزوم تغيير تاکتيک‌هاي جهاد با آغاز دوران تصدي دولتي با شعارهاي انقلابي مي‌پردازد. در آن مقطع عده اي از روي غرض يا جهل با تشکيک در صداقت منشاء صدور اين بيانيه به تخطئه آن پرداختند در صورتي که به نظر مي‌رسد در صورت عملي شدن بندهاي آن بيانيه، نظام جمهوري اسلامي ايران با چالشي به نام فتنه ۸۸ از سوي باقيماندگان جريان اصلاح طلبي روبه‌رو نمي‌شد، امروز پس از ۷ سال شما به عنوان نويسنده آن بيانيه چه نظري دراين رابطه داريد؟ 

- شرايط حاکم بر آن مقطع زماني که مصادف با افول خط مشي تجديد‌نظر‌طلب و سازشکار اصلاح طلبي وظهور يک گفتمان انقلابي دربرابر آن بود، ارائه يک تعريف از دوران جديد و وظايف جاري دراين دوران را ضروري مي‌نمود. هرچند اين تعريف و شرح وظيفه به شکل رسمي و مشخص ظهور نيافت اما در ميان خواص به شکل نسبي و در بين اقشار مختلف عادي جامعه نهادينه شد که نمود آن در بازگشت به اصول در قالب آراء مردم به نمايندگان اصولگرا در مجلس هفتم و هشتم و نهم ظاهر شد که به شکل وسيع تر مي‌توان حماسه نهم دي را نيز تجلي دوران جديد دانست که به غربالگري بي‌سابقه منافقين از لايه‌هاي جامعه انجاميد.


البته اين نکته غير قابل انکاراست که مخاطب اصلي بيانيه دوران جديد، دولت تازه استقرار يافته با شعارهاي اصول گرايي بود که هيچ گاه به ايجاد شرايط دوران جديد مبادرت نکرد و با در پيش گرفتن سير قهقرايي برخلاف آنچه درشعارها سر داده بود همان راهي را در پيش گرفت که دولت‌هاي پيش ازاو درپيش گرفته بودند. 

اين درحالي است که در صورت حرکت دولت برمدار اصول، امروز ما نمي‌بايست شاهد ارتجاع به شرايط دوران ماقبل احياء اصولگرايي، يعني حاکميت نفاق رايج در دوران تصدي اصلاحات به شکل جديد آن دردوران کنوني باشيم. 

اجراي ناقص و تجديد حيات نفاق 

آيا مي‌توان ادعا کرد ظهورشکل جديد نفاق که شما از آن ياد مي‌کنيد در واقع از تبعات عدم اجراي چارچوب نظري توصيه شده براي دوران جديد بوده است ؟ نفاقي که تا مغز استخوان دولت مستقر نفوذ کرد و با تغيير چهره و شيوه در حالي که نمونه آن در دوره اصلاحات با تقدس‌‌زدايي و دفن ارزش‌ها عمل مي‌نمود، نمونه جديد اتفاقا در لباس دفاع از ارزش‌ها و مباني انقلاب به نشر مباني انحرافي مي‌پردازد؟ 

- بله، همينطور است، عدم تحقق برنامه دوران جديد و پاکسازي جريان نفاق از حاکميت، ناشي از عدم پايمردي دولت و رئيس آن بود.


طيف اجراء در راهبرد تحذيري 

شما در جلسه هفتگي۳۰ مرداد ۱۳۸۴ درتبيين چارچوب نظريه ارائه شده از سوي اين تشکل براي دوران جديد، دو راهبرد تکليفي و تحذيري قائل بوديد. شما در آن مقطع اينگونه عنوان داشتيد که راهبرد «تحذير» يعني آگاه‏سازي، هشدار دادن، عمل به احتياط، طرف اگر ببيند خطري ممكن است، دامنگير شود، شما «تهديد و زد و خورد» را به عنوان بخش ديگري از راهبرد تحذير و زمان آن را مقطعي دانسته ايد که طرف مقابل دست به اسلحه برده است يا روش‌هاي سخت را در پيش گرفته است. بنابراين اينطور برداشت مي‌شود که در واقع بيانيه دوران جديد انصار حزب‌الله نيز دقيقا برپايه جريان جهادي منعطف نواب صفوي تنظيم شده بود. 

- بله دقيقا همين طور است، اقتضاء زمان به گونه اي بود که راهبرد تحذيري يک طيف منعطف از تمامي تاکتيک‌ها به مرحله اجرا رسيد، ازآگاه سازي و هشدار گرفته تا برخورد سخت، يعني زماني که جريان فتنه به مقابله سخت با نظام اسلامي پرداخت شيوه جهاد نيز تغييرکرد. البته همانطور که ذکر شد اين اجراء به شکل نسبي و با تاخير انجام شد وگرنه يا ازاساس شاهد ظهور آن نمي‌بوديم ويا اينکه شدت آن بسيار کمتر ازرويدادهاي دوره انتخابات سال ۸۸ بود.


حزب‌الله هميشه پا به رکاب 

شرايط واقتضائات زمان کنوني تا فرصت باقي مانده تا انتخابات رياست جمهوري يازدهم را چطورارزيابي مي‌کنيد؟ شواهد حاکي از آن است که نفاق رسوخ کرده در حاکميت در حال سوق دادن جامعه به سمت و سويي است که بستر ساز ظهور فتنه اي پيچيده تر از فتنه ۸۸ است. آيا راهبرد تحذيري مبتني بر جريان جهادي منعطف نواب اين بار نيز به تاکتيک‌هاي قهري ختم خواهد شد؟ 

- برخلاف تقلاي جريان انحرافي به منظورالتهاب‌افزايي، بايد گفت شرايط امروز به طور کلي با دوره اصلاحات و به شکل کلي‌تر با دوره شهيد نواب صفوي متفاوت است. جريان انحرافي فاقد هرگونه پايگاه اجتماعي است و يا دربهترين شرايط از پايگاه اجتماعي ضعيفي برخوردار است. بنابراين جريان انحرافي علي رغم محاسبات غلط اين گروه بستري براي پياده سازي نظريات خود ندارد. 

با اين وصف جريان نواب داراي يک درس براي پيروان خود است و آن اينکه همواره مي‌بايست افراد و گروه‌های خاصي پا دررکاب اقدام داشته باشند تا فرصت اقدام را از جريانات مفسد براي عرض اندام سلب کنند. اين گروه‌ها همواره درحال عمل به بخشي از طيف تاکتيک‌هاي راهبرد جهاد منعطف به‌سر‌مي‌برند و همواره براي اجراي بخش‌هاي ديگري از آن در آماده باش کامل به سر مي‌برند که همان ايستادگي تمام قد و سخت در برابر جريان‌هاي انحرافي است و اين درواقع وابسته به شدت و ضعف عملکرد جريان نفاق دارد. 

درعين حال بايد گفت انصار حزب‌الله هرگز در شرايط غربت نظيرآنچه شهيد نواب صفوي و فداييان اسلام در آن به سر مي‌بردند، قرار ندارد و لذا امروز توده‌هاي مردمي حزب‌اللهي و متدين با اعلام خطر و هشدار انصار حزب‌الله به پشتيباني از اين جمعيت به ميدان عمل سرازير مي‌شوند. اين ادعايي است که طي سالهاي گذشته به دفعات و درمقاطع مختلف صحت آن به اثبات رسيده است. 

نفاق بي‌ريشه 

آيا اقتضائات زمان کنوني به گونه اي هست که دبير کل انصار حزب‌الله در سرمقاله‌اي نظير آنچه دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۷۸ درسال ششم و شماره ۷۲ هفته نامه يالثارات خطاب به خاتمي رئيس‌جمهورسابق نوشت، اين بار به احمدي‌نژاد رئيس‌جمهورلاحق بنويسيد؟ شما در بند پنجم اين سرمقاله ۷ بندي خطاب به خاتمي نوشته بوديد: «هيچ وظيفه‌اي مبرم‌تر و ضروري‌تر از برخورد قهر‌آميز براي قطع ريشه‌ها و شاخ و برگ اين شجره خبيث متصور نيست. در سنت‌هاي الهي هميشه مدت زماني لازم بوده است تا نفاق پنهان بخشي از چهره منفور خود را آشکار کند. در چنين وضعيتي تکليف حزب‌الله و مدافعان حق و ديانت به روشني در مواجهه‌اي بي‌گذشت و نفس‌گير رقم خورده است و چه بسا امروزه روزها از زمره آن ايام‌الله عزيز مقتدر بوده باشد.»آيا اقتضائات دوران جديد شرايطي را فراهم آورده که مدير مسئول هفته‌نامه يالثارات بخش پاياني از بند هفتم آن سرمقاله را خطاب به احمدي‌نژاد بازنويسي کند؟ 
- همانطور که پيش‌تر نيزشرح داده شد به يمن وجود رگه‌هایی از جريان منعطف جهادي شهيد نواب در بين اقشار مختلف جامعه و شکل گيري نسبي شرايط دوران جديد، فرصتي نظير آنچه ۱۳ سال پيش دراختيار جريان منافق اصلاح طلب بود، امروزدراختيار منافقان جريان انحرافي وجود ندارد. 

جريان اصلاح طلبي با اتکاء به اشغال کرسي‌هاي مجلس ششم و تصدي دولت، اينچنين رجز خواني مي‌کرد که دو سوم نظام ما هستيم! آنها با کارشکني و تاکتيک‌هايي نظير نافرماني مدني و ايجاد اغتشاشات خياباني به دنبال ايجاد انفعال درقوه قضائيه بودند. آنها در اواخر دوره اصلاحات تا اين حد پيشروي کردند که بحث‌هايي نظيربرگزاري رفراندوم براي تعيين نوع حکومت ودرنهايت حذف جايگاه ولايت فقيه را مطرح مي‌کردند. جريان نفاق دردوره اصلاحات با قبضه امور در مجلس و دولت و تلاش براي افزايش اختيارات رئيس جمهور از طريق ارائه لوايح دوقلو سعي در تنگ تر کردن هر چه بيشتر حلقه محاصره براي نظام جمهوري اسلامي ايران داشت اما امروز نه چنين ابزارهايي در دست جريان انحرافي وجود دارد و نه بسترمناسبي براي اجراي چنين توطئه‌اي مهیا می‌باشد.